(سیدنی) – امروز سازمانهای دیده بان حقوق بشر و عفو بینالملل اعلام کردند در حدود 1200 مرد، زن، و کودک که به استرالیا پناهنده شده بودند و با زور به جزیرۀ دور افتادۀ نائورو در اقیانوس آرام منتقل شده اند، از خشونت و بی عدالتی شدید، رفتارهای غیر انسانی و بی توجهی نسبت به وضعیت دشوارشان رنج میبرند. به نظر میرسد که قصور دولت استرالیا در توجه به این بدرفتاریها سیاستی تعمدی است تا پناهجویان دیگر را از سفر با کشتی به این کشور منصرف نماید.
پناهندگان و پناهجویان ساکن نائورو که اکثر آنها را سه سال است در این جزیره نگاه داشتهاند مرتباً با غفلت و بیتوجهی کارکنان بهداشتی و خدمات دیگر که توسط دولت استرالیا استخدام شدهاند، و نیز با حملات بدون مجازات افراد بومی نائورو مواجه هستند. این افراد به دفعات دچار تأخیرهای بی دلیل و محرومیت از مراقبتهای پزشکی حتی در وضعیتهای مهلک و بحرانی شدهاند. بسیاری از آنان از مشکلات روانی حادّ رنج میبرند و دچار ناامیدی شدید شدهاند – اقدام به خود آزاری و خودکشی در میان این افراد غالباً مشاهده میشود. همۀ آنها مدت زمان درازی است که با آیندهای نامعلوم روبرو هستند.
آنا نیستات، مدیر ارشد تحقیقات در سازمان عفو بینالملل که رهبری تحقیقات در این جزیره برای سازمان مزبور را بر عهده داشت، گفت«خط مشی استرالیا در تبعید پناهجویانی که با کشتی به این کشور میرسند، بسیار ظالمانه است. تعداد نادری از کشورها وجود داشتهاند که افرادی را که در جستجوی امنیت و آزادی بودهاند تعمداً و تا این اندازه دچار رنج و عذاب ساختهاند.»
مقامات استرالیا به خوبی از مظالمی که در نائورو واقع شده است آگاهند. کمیسیون حقوق بشر استرالیا، دفتر کمیسریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، کمیتهای که توسط مجلس سنا منصوب شده، و یک متخصص مستقل که توسط دولت انتخاب شده است، هر یک بسیاری از این روشهای ناهنجار را برشمرده اند و از دولت خواستند برای تغییر این شرایط اقدام نماید. قصور مداوم دولت استرالیا در توجه به مظالمی که تحت نظر آن دولت در نائورو به وقوع پیوسته، قویاً نشانگر این واقعیت است که به کار گرفتن یا نادیده گرفتن اینگونه فجایع، در واقع سیاست دولت است.
سازمانهای دیده بان حقوق بشر و عفو بینالملل اعلام کردند دولت استرالیا با انتقال اجباری پناهندگان و پناهجویان به نائورو، و بازداشت دراز مدت آنها در شرایطی غیر انسانی، محروم نمودن آنها از مراقبتهای پزشکی مناسب، و نیز سازماندهی امور خود به طُرُقی که سبب بروز آسیبهای شدید روانی به این افراد شده، حقوق این افراد را در محافظت از آنان در برابر شکنجه و بدرفتاری و بازداشت خودسرانه و برخورداری ایشان از محافظتهای اساسی نقض نموده است.
مایکل بوچنک، مشاور ارشد حقوق کودکان در سازمان دیدهبان حقوق بشر که اداره تحقیقات در جزیره مزبور برای این سازمان را بر عهده داشت گفت «رفتار شرم آور استرالیا نسبت به پناهندگان ساکن نائورو در طی سه سال گذشته تأثیر زیانبار بسیار شدیدی بر وضعیت سلامت این افراد گذاشته است. به نظر میرسد که هدف استرالیا در نائورو، رساندن افراد بزرگسال و حتی خردسال به مرحلۀ نابودی روانی از طریق اِعمال آزار و اذیتهای مداوم به ایشان، است.»
استرالیا و نائورو در رسیدگی به امور پناهجویان نائورو، روشهای محرمانه شدیدی اعمال میکنند و با اکثر درخواستهایی که از جانب روزنامهنگاران و محققان در باره بازدید از منطقه میشود مخالفت میورزند. با وجود این، یک محقق سازمان عفو بینالملل و یک محقق دیگر از سازمان دیدهبان حقوق بشر در ژوئیه 2016 موفق شدند به طور قانونی وارد نائورو شده و 12 روز در آنجا بمانند. هنگام انجام مراحل رسمی اداری برای ورود به نائورو، از آنها در مورد وابستگی سازمانی ایشان سؤالی نشد. آنها با 84 تن از پناهندگان و پناهجویان از کشورهای ایران، عراق، پاکستان، سومالی، بنگلادش، کویت، و افغانستان، و از جمله با کردهای فاقد تابعیتی که در ایران و عراق به سر برده بودند، مصاحبه کردند.29 تن از این افراد را زنان تشکیل میدادند. پنج دختر و چهار پسر نیز در میان آنان بودند. محققان همچنین با چندین تن از ارائه دهندگان خدمات که علی رغم آنکه خطر اتی از جهت تعقیب قانونی به دلیل اطلاع رسانی برای این افراد وجود داشت پذیرفته بودند اخباری را در اختیار محققان قرار دهند، مصاحبه نمودند .
نائورو جزیرهای کوچک و فقیر به مساحت 21 کیلومتر مربع یا هشت مایل مربع میباشد که از فرودگاه ملبورن نیز کوچکتر است.جمعیت آن 10,000 نفر است. زمین این جزیره به علت 40 سال استخراج فسفات از معادن آن آسیب دیده و بیشتر آن غیر قابل سکونت و غیر قابل کشت میباشد. فرصتهای کاری کمیاب است و خدمات اولیه از قبیل بهداشت و تحصیل دچار کمبودهای شدید است.
استرالیا از سپتامبر 2012 و بر طبق یک یادداشت تفاهم بین این دو کشور، با اِعمال زور خانوادههای بچه دار، کودکان بدون سرپرست، و مردان و زنان تنها را به این جزیره انتقال داده است. استرالیا پذیرفت که تمام هزینههای مربوط به بازداشت و رسیدگی به امور پناهندگان و پناهجویان در این جزیره را تأمین نماید. دولت استرالیا در سال مالی که در 30 آوریل 2015 به پایان رسید، 415 میلیون دلار استرالیا (معادل 314 میلیون دلار امریکا) را بر روی پروژه نائورو به مصرف رسانده است، یعنی حدود 350,000 دلار امریکا برای هر یک نفر که در آن سال در این جزیره نگاه داشته شده است.
افرادی که به نائورو منتقل شدند در ابتدا در حدود یک سال یا بیشتر در چادرهایی از جنس وینیل در یک بازداشتگاه اسکان داده شدند که «مرکز بررسی منطقهای» نام داشت و دما در داخل این چادرها مرتباً به حدود 45 تا 50 درجه سانتیگراد (113 تا 122 درجه فارنهایت) میرسید و بارانهای شدید و سیل به داخل آنها راه مییافت.
پناهندگان و پناهجویان شرایط اردوگاهها را «مانند زندان» توصیف کردند به طوریکه چادرهای آنها مرتباً توسط نگهبانان تفتیش میشود اقلام «ممنوعه» از جمله غذا و سوزن خیاطی مصادره میشود، زمان استحمام دو دقیقه است و توالتها فوق العاده کثیف هستند.
مرکز بررسی منطقهای توسط یک شرکت خصوصی اداره میشود که توسط دولت استرالیا به استخدام درآمده است و عملاً کنترل این اردوگاه را بر عهده داشته و مسئول تضمین سلامت و رفاه پناهجویان محصور شده در آن میباشد. مسئولیت موارد نقض حقوق بشر که علیه پناهندگان و پناهجویان ارتکاب یافته، علاوه بر نائورو شامل استرالیا نیز میگردد.
به افرادی که دولتهای استرالیا و نائورو آنها را به عنوان پناهنده تشخیص دهند، عموماً محلی برای زندگی در اردوگاههای آزاد و یا در مناطق مسکونی دیگر جزیره داده میشود. خانوادهها عموماً در واحدهای پیش ساخته یا کانتینرهایی که به خانه تبدیل شدهاند اسکان داده میشوند و مردهای مجرد در اطاقهایی جای داده میشوند که فضای آن فقط بهاندازه یک تختخواب و یک قفسه کوچک است. مصاحبه شوندگان اظهار داشتند در حدود یک سوم 1200 پناهنده و پناهجوی ساکن نائورو در چادرها به سر میبرند.
نائورو از اکتبر 2015 به پناهجویان، آزادی بیشتری از جهت آزادی آمد و شد در جزیره داده است. این اقدام را تا حد زیادی میتوان به عنوان پاسخی به دادخواهیهای انجام شده در استرالیا و به چالش کشیدن این موضوع بوده است که آیا بازداشت پناهجویان امری قانونی است یا خیر تقلی کرد. اما افرادی که در چادرها به سر میبرند اجازه ندارند تلفنهای هوشمند با خود به این مرکز بیاورند، دائماً تحت نظر نگهبانان قرار دارند و با محدودیتهای دیگری از جهت آزادی شخصی شان روبرو هستند.
از جمله آسیبهایی که کمیسیون حقوق بشر استرالیا و دفتر کمیسریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان مشاهده کردهاند این است که بازداشتهای دراز مدت در وضعیتی رقت بار، سبب تشدید هر چه بیشتر آسیبهای روحی بسیاری از افرادی شده است که قبلاً در کشور خود دچار آزار و اذیت و بی عدالتی شده بودند و در راه رسیدن به استرالیا نیز ضربات ناشی از خطرهای سفر را تحمل کرده بودند.
پناهندگان و پناهجویانی که مصاحبه شدند اظهار داشتند از زمان اقامت در این جزیره، دچار اضطرابهای شدید شدهاند، قادر نیستند بخوابند، دچار حالتهای روحی متلاطم میشوند، از افسردگیهای طولانی در رنج هستند، و حافظه کوتاه مدتشان دچار فراموشی شده است. کودکان بسترشان را خیس میکنند، دچار کابوس میشوند، و رفتارهای مخرب و نامناسب دیگر از خود نشان میدهند. افراد بزرگسال و خردسال آشکارا از میل و اقدام به خودکشی سخن میگویند. اما با وجود همه این دشواریها پناهندگان نائورو هیچگونه کمک و حمایت کافی و یا درمانی برای مشکلات روانی خود دریافت نمیکنند.
مراقبتهای بهداشتی برای پناهندگان و پناهجویان در نائورو نیز وضعیتی اسف بار دارد. تجهیزات پزشکی بسیار ابتدایی و مختصر هستند و مراقبتهای پزشکی تخصصی نیز همیشه فراهم نیستند. خدمات دندانپزشکی تا حد بسیار زیادی فقط به کشیدن دندان محدود میشود.
پناهندگان و پناهجویان از تأخیرهای طولانی برای دسترسی به متخصصین پزشکی در وضعیتهای حاد و بحرانی و یا انتقال به درمانگاههایی در خارج از نائورو برای مراقبتهایی که در آنجا میسر نبود، سخن میگفتند. بر طبق سیاستهای جدیدی که اتخاذ شده، افرادی که برای درمان به استرالیا منتقل میشوند در اکثر موارد باید بدون اعضاء خانواده خود به استرالیا بروند، که مسلماً تلاشی آشکار برای مجبور ساختن این افراد به بازگشت به نائورو میباشد.
هنگامی که سازمانهای عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر نگرانیهای خود را در باره مراقبتهای پزشکی با سازمان بینالمللی خدمات پزشکی و بهداشتی که توسط دولت استرالیا برای ارائۀ خدمات پزشکی به نائورو استخدام شده است، مطرح نمودند، مقامات ارشد این سازمان کیفیت بد این خدمات را انکار نمودند.
سازمانهای عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر همچنین نگرانی شدید خود را در مورد امنیت جسمی افرادی که در نائورو نگاه داشته میشوند ابراز داشتند. بسیاری از پناهجویان مورد ضرب و شتم و سرقت قرار گرفته بودند. هر یک از زنانی که در مصاحبه شرکت کردند اظهار داشتند نمیتوانند تنها بیرون بروند. آنها گفتند پلیس محلی برای تحقیق در باره حملاتی که نسبت به آنها صورت میگیرد، تقریباً هیچگونه اقدامی نمیکند.
کودکانی که به مدارس محلی میروند تعریف کردند که غالباً مورد اذیت و آزار دانش آموزان نائورویی قرار میگیرند که به آنها میگویند شما باید به کشور خودتان باز گردید. بسیاری از این کودکان به کلی رفتن به مدرسه را کنار گذاشتهاند.
برخی از پناهندگان و پناهجویان گفتند آزار و اذیتهایی که متحمل شدهاند چارهای برای آنها باقی نگذاشته است جز اینکه بپذیرند یا درخواست نمایند که به کشور خود باز گردند با وجود آنکه در آنجا با مخاطرات واقعی آزار و اذیت و آسیبهای جدی مواجه خواهند بود.
دولت استرالیا باید فوراً این پناهندگان را مجدداً در استرالیا اسکان دهد و مرکز بررسیهای نائورو را تعطیل نماید. در طی مدتی که پناهندگان و پناهجویان هنوز در نائورو هستند دولت استرالیا باید تضمین نماید که آنها از مراقبتهای پزشکی و روان درمانی با کیفیت بالا برخوردار گردند. نائورو باید به ناظران مستقل حقوق بشر و روزنامه نگاران اجازه دهد تا به این جزیره سفر نمایند و استرالیا نیز باید همین اجازه را در مورد دسترسی داشتن به «مراکز بررسی» پناهجویان صادر نماید.
پنهان کاری
عملیات دولت استرالیا در خارج از این کشور در جزیرۀ نائورو در پس پردهای از مخفی کاری، پنهان شده است و هر دو کشور استرالیا و نائورو تا حد زیادی از افشای اطلاعات به خارج از این جزیره جلوگیری مینمایند. تأمین کنندگان خدمات و افراد دیگری که در این جزیره کار میکنند اگر هر گونه اطلاعاتی را در مورد وضعیت پناهندگان و پناهجویان ساکن جزیره افشا نمایند بر طبق قانون استرالیا با جرایم کیفری و مجازاتهای مدنی روبرو خواهند شد. نائورو استفاده از فیسبوک را در این جزیره ممنوع نموده است و قوانین مبهمی را در مورد به خطر انداختن نظم عمومی به اجرا گذارده است به طوریکه حقوقدانان نگران هستند این قوانین میتوانند هر گونه اعتراضی توسط پناهندگان و پناهجویان را جرم تلقی نمایند.
حمله، خشونت جنسی، و مصونیت از مجازات
هر پناهنده و پناهجویی که در مصاحبه شرکت نمود از تهدید و هراس، ایجاد مزاحمت، یا خشونت نسبت به خود یا اعضاء خانوادهاش توسط بومیان نائورو چه فردی و چه به صورت گروهی خبر میداد. مصاحبه شوندگان اظهار میکردند حمله کنندگان به آنها دشنام داده و آب دهان بر رویشان پرت میکردند، بطری و سنگ به طرف آنها پرتاب میکردند، هنگام پیاده روی و یا سوار بر موتور سیکلت، با اتومبیل به طرفشان ویراژ میدادند، پنجرههایشان را میشکستند یا اموالشان را از بین میبردند.
سازمانهای دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل مواردی را مستند نمودند که در آنها بومیان نائوروبه تنهایی و یا گروهی به پناهندگان و پناهجویان حمله کرده و اموالشان را سرقت میکردند، گاهی اوقات در طی روز و یا در شب بر روی آنها چاقو میکشیدند. کلاً بیش از 20 تن از افراد مصاحبه شونده گفتند به وسیلۀ نائوروییها مورد حمله قرار گرفتهاند.
در مه 2016 یک پناهندۀ بنگلادشی دچار آسیبهای شدیدی در ناحیه سر شد زیرا یک مرد نائورویی یک سنگ بزرگ به طرف او پرتاب کرده و با لگد او را از موتور سیکلتش به زمین انداخت و پس از آنکه این پناهنده به زمین افتاد، او را مورد ضرب و شتم قرار داد. یک زن سومالیایی گزارش کرد که چندین مرد نائورویی در ماه مارس به شوهرش حمله کرده و با قمه به سرش زدند. شب بعد یک گروه نائورویی سعی کردند وارد خانۀ یکی از این خانوادهها شوند. یک مرد سومالیایی اظهار داشت هنگامی که کنار جاده سعی داشت با یکی از اتومبیلهای عبوری به یک فروشگاه برود، توسط یک مرد نائورویی مورد سرقت قرار گرفت.
بسیاری دیگر اظهار داشتند پناهندگان هنگام رفتن به محل کار یا خرید غذا توسط مردان نائورویی مورد حمله قرار گرفتهاند و پول، تلفن همراه، یا موتور سیکلتشان را به سرقت بردهاند. یکی از تأمین کنندگان خدمات تأئید کرد که چنین حملههایی «چند بار در هفته و بخصوص در طی تعطیلات آخر هفته اتفاق میافتد.»
پناهندگان و پناهجویان گفتند که در نتیجۀ این حوادث از اینکه محل اقامتشان را ترک کنند بویژه در شب، وحشت دارند. زنها گفتند تقریباً هیچگاه از اردوگاه خارج نمیشوند مگر به طور گروهی و یا به همراه مردهایی که از آشنایانشان هستند.
شش تن از زنان تعریف کردند که مورد حملات یا مزاحمتهای جنسی قرار گرفتهاند از جمله دست زدن و لمس کردن بدنشان، تهدیدهای علنی، تقاضای همخوابگی، و تلاش برای تجاوز جنسی. یکی از زنان گفت در دو مورد مردهای نائورویی سعی کردند او را که سوار وسیلۀ نقلیه آنها بود، به رف جنگل ببرند و مسلم است که قصد داشتند به او تجاوز کنند. او همچنین گفت یک بار در فروشگاهی در این جزیره شغلی پیدا کرد اما مجبور شد همان روز اول کارش را ترک کند زیرا دیگر کارکنان به بدنش دست میزدند.
زن جوانی گفت پس از آنکه او را از اردوگاه آزاد کردند، برای محافظت از خود ازدواج کرد. وی گفت:
پس از ترک اردوگاه خیلی احساس نا امنی میکردم. نمیتوانستم از خانه بیرون بروم. تصمیم گرفتم با مردی ازدواج کنم که 15 سال از من بزرگتر است، فقط به خاطر آنکه محفوظ بمانم. اگر تنها باشید، انجام هر کاری برایتان دشوار است. حد اقل او میتوانست خرید کند و همراه من باشد. اما او اکنون در بیمارستان است و اگر بخواهم از خانه بیرون بروم، تنها کسی که میتوانم به او اعتماد کنم مسئول پروندهام میباشد.
زن دیگری گفت:
ما همیشه میترسیم، همیشه. من مرتباً در را امتحان میکنم تا مطمئن شوم که قفل شده است. ما نمیتوانیم تنها بیرون برویم. بسیاری از اوقات بعضی از نائوروییها مست میکنند و در خیابان نزدیک در ورودی میآیند و بر سر ما فریاد میکشند.
پناهندگان و پناهجویان گفتند پلیس نائورو شکایات آنها را نادیده میگیرد و گاهی اوقات نیز آنها را از اینکه شکایت خود را رسماً گزارش نمایند، منصرف مینماید. یک گزارش خبری میگوید پلیس برخی از شکایات را به بهانۀ «صرفاً به دلیل طرح در رسانهها» نپذیرفته است. چندین تن از پناهندگان نسخهای از گزارشی را که به دنبال حمله به آنها به پلیس محلی تحویل داده بودند در اختیار سازمان دیدهبان حقوق بشر و سازمان عفو بینالملل قرار دادند و گفتند حتی در مواردی که قربانیان قادر به شناسایی حمله کنندگان بودند، پلیس هیچ اقدامی در جهت تحقیق و یا اخطار و بازداشتن متخلفان انجام نداده است. آن گروه از تأمین کنندگان خدمات که اغلب مجبورند پناهندگان را برای شکایت رسمی به پلیس همراهی کنند، اظهارات این افراد را تأئید نمودند.
جفری ایمز، رئیس سابق دیوانعالی کشور در نائورو، که یک وکیل عالیرتبه میباشد در ژوئیه 2015 در برابر کمیته منتخب مجلس سنای استرالیا شهادت داد که «در مورد بیطرف بودن پلیس و در مورد تمایل آنها به تحقیق در باره اتهامات علیه بومیان نائورو که به افراد غیر بومی آنجا حمله کردهاند، تردید زیادی وجود دارد.» (ایمز که تبعه استرالیا میباشد از سمت خود اخراج گردید زیرا مقامات نائورو در ژانویه 2014 ویزای وی را باطل نمودند.)
مراقبتهای پزشکی
سازمان بینالمللی خدمات پزشکی و بهداشتی، شرکتی است که دولت استرالیا به عنوان ارائه کنندۀ اصلی خدمات بهداشتی برای پناهندگان و پناهجویان استخدام نموده است. برخی از کارکنان این سازمان علناً برخورد اسفناک با پناهندگان در نائورو را محکوم نمودهاند و در مورد فعالیتهای این شرکت در آنجا ابراز نگرانی نمودهاند. تجهیزات تخصصی پزشکی و متخصصین پزشکی در نائورو موجود نیستند؛ نائوروییهایی که به خدماتی بیش از امکانات اولیه پزشکی نیاز دارند به استرالیا یا فی جی اعزام میشوند. پناهندگان و پناهجویان گزارش کردند بیمارستان این جزیره فاقد حتی ابتدایی ترین تدارکات پزشکی از قبیل لوازم بانداژ و دستکشهای استریل میباشد.
پناهجویان و پناهندگان گزارش کردند که هم کارکنان سازمان خدمات پزشکی و هم کارکنان بیمارستان نائورو اغلب از جدی گرفتن مشکلات آنها امتناع میورزند، و در بسیاری از مواردی که به سازمان دیدهبان حقوق بشر و سازمان عفو بینالملل گزارش شده است، تنها دارویی که به آنها تجویز میشود مسکن میباشد. برخی از مصاحبه شوندگان گفتند آنها در طی دوران زندگی در نائورو مشکلات پزشکی جدی پیدا کردهاند و هیچگونه مراقبتهای پزشکی تخصصی دریافت نکردهاند. آنها به بیماریهای قلبی و کلیوی مبتلا بودند، دیابت و کاهش وزن و از دست دادن سریع بینایی؛ و مشکلات پشت و کمر که منجر به کاهش حرکتی شده از جملۀ این بیماریها هستند. هنگامی که سازمانهای دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل این نگرانیها را با مسئولان ارشد سازمان پزشکی فوق الذکر در استرالیا در میان گذاشتند، آنها اتهامات مربوط به کیفیت پایین مراقبتهای پزشکی را «شدیداً رد کردند.»
پدران و مادران به ویژه از خدماتی که برای زنان در طی دوران بارداری و پس از زایمان وجود دارد، ناراضی بودند و اظهار میکردند نوزادان به عفونتهای مداوم و اختلالات پزشکی دیگر مبتلا هستند.
یکی از پناهجویان وضعیت همسرش در ساعات پیش از زایمان را اینطور تعریف میکرد:
من دیدم که همسرم زیر تختخواب روی زمین دراز کشیده است. تختخواب تشک نداشت .... بعد دیدم که پرستار که استرالیایی بود، مشغول بازی روی تبلت خود بود. همسرم گریه میکرد. من گفتم «خواهش میکنم به همسرم کمک کن. اینجا مثل زندان است، نه اطاق زایمان.» توالتها دستمال کاغذی و صابون نداشتند. من از بیمارستان رفتم تا صابون مایع و دستمال کاغذی بخرم.
چون این افراد نمیتوانند بدون اجازه از این جزیره خارج شوند، انتقال آنها به درمانگاههای خارج از نائورو کاملاً به تصمیم تأمین کنندگان خدمات و مقامات استرالیایی بستگی دارد. مصاحبه شوندگان تعریف کردند هنگامی که به بیماریهای حاد و خطرناکی مبتلا بودهاند بدون آنکه هیچگونه اطلاعی به آنها داده شود با تأخیرهای طولانی روبرو بودهاند تا آنکه بالاخره آنها را برای معاینه یا عمل جراحی به بیمارستانهایی در پاپوآ گینۀ نو یا استرالیا انتقال دادهاند.
پدری میگفت:
پسرم دچار بیماری کلیوی میباشد. اکنون دو سال است که ما به سازمان بینالمللی خدمات بهداشتی مراجعه میکنیم و آنها به ما قول میدهند که وی قادر خواهد بود به طور مرتب توسط پزشک معاینه شود اما هنوز چنین چیزی صورت نگرفته است. آنها مرتب آزمایشهایی میکنند اما هیچگونه درمانی تجویز نمینمایند. دخترم هم از جهت بینایی به حدی دچار مشکل است که نمیتواند در مدرسه تخته سیاه را ببیند و باید از همکلاسیهایش کمک بگیرد، اما هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم برای او عینک بگیریم یا اینکه وضعیت بینایی او را در اینجا به دقت آزمایش و بررسی کنند.
مرد جوانی که به دیابت مبتلا بود اظهار داشت پس از آنکه او 27 کیلو (60 پوند) کاهش وزن داشت، به رئیس سازمان بینالمللی خدمات بهداشتی مراجعه کرد. رئیس سازمان هم به او گفت چنین کاهش وزنی «نرمال» است و فقط اگر این کاهش وزن ادامه یابد، «کمی جای نگرانی خواهد بود». خانوادۀ وی هم این مکالمه را روی تلفن همراهشان ضبط کردند و نسخهای از آن را در اختیار محققان قرار دادند.
زن جوانی که در کشورش به زور اندام تناسلی اش را مثله کرده بودند گفت در نتیجۀ این کار، او دچار درد بسیار شدیدی است و قادر به انجام مقاربت جنسی نیست. در طی مدتی که وی در نائورو به سر برده هیچگونه درمانی در این مورد دریافت نکرده است. او گفت:
آنها پنج ماه مرتباً من را نزد متخصص امراض روانی میفرستادند. من نمیدانستم چه مشکلی دارم و دائماً خودم را برای همه چیز مقصر میدانستم. از آن زمان تا کنون قادر بودهام چند بار نزد یک متخصص زنان بروم اما آنها در اینجا نمیتوانند هیچ کاری برایم انجام دهند و اکنون یک سال و نیم است به من میگویند که باید من را برای درمان از اینجا ببرند اما تا کنون چنین کاری را انجام ندادهاند.
پناهندگان و پناهجویان چندین مورد را گزارش نمودند که دوستان یا اعضاء خانواده آنها نیاز به کمک فوری پزشکی داشتند و هنگامی که با تلفن درخواست ارسال آمبولانس کردند، بیمارستان از فرستادن آمبولانس خودداری ورزید. یکی از تأمین کنندگان خدمات، موارد زیر را تأئید نمود:
هنگامی که مردم درخواست ارسال آمبولانس میکنند و یا حتی هنگامی که ما چنین درخواستی میکنیم گاهی اوقات آمبولانس را میفرستند و گاهی اوقات هم نمیفرستند، گاهی اوقات 20 دقیقه طول میکشد و گاهی هم 3 ساعت. اما ما هم اجازه نداریم برای افراد تحت پوششمان درخواست فرستادن آمبولانس کنیم و یا اینکه آنها را با وسیلۀ نقلیه خود به بیمارستان انتقال دهیم، زیرا این عمل «طرفداری از آنها» محسوب میشود و از ما انتظار میرود که از جهت کمک به افراد تحت نظارت خود، «بی طرف» باشیم. ما اکثراً با مواردی مواجه میشویم که افراد را از بیمارستان مرخص میکنند در حالیکه هنوز بیمارند و گاهی اوقات نیمه بیهوش هستند؛ یکبار بیماری هنوز سوزنهای [تزریقات] در دستش بود. ما اجازه نداریم از بیمارستان بپرسیم چرا آنها را مرخص کردهاند و یا چه داروهایی برای آنها تجویز نمودهاند و یا اینکه بخواهیم سوابق پزشکی آنها را در اختیار ما قرار دهند.
حتی گرفتن یک عینک میتواند کاری شدیداً دشوار و عذاب آور باشد؛ زنی گفت برای دریافت عینک تجویز شده، از استرالیا نه ماه در انتظار بود.
جلوگیری از دسترسی داشتن به سوابق پزشکی
حد اقل پنج پناهنده و پناهجو گزارش کردند که سوابق پزشکی شخصی شان را به آنها ندادهاند و یا فقط بخش از آن را در اختیار ایشان قرار دادهاند که بخشهای فوق هم برای مثال فاقد اطلاعات مربوط به عملهای جراحی انجام شده بر روی آنها بود. در برخی موارد این افراد اوراقی را دریافت کردند که دارای صفحات سفید بود و بر روی آن تنها نام و سن آنها و حروف نخست نام پزشک نوشته شده بود. در چندین مورد سازمانهای دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل در گزارشهای پزشکی افراد درخواستهایی را ملاحظه کردند که توسط پزشکان معالج برای درمان پناهندگان و پناهجویان در خارج از جزیره نوشته شده بود زیرا بیمارستان آنجا فاقد تخصصها و تجهیزات لازم برای درمان آنها بود. افرادی هم که قرار است برای درمان به خارج از جزیره منتقل شوند، باید ماهها برای انتقال خود منتظر بمانند.
انتقال به استرالیا و پاپوآ گینۀ نو برای درمان
انتقالهای پزشکی اغلب بدون دادن اطلاع به افراد در طی مدت زمان کافی انجام میشود و غالباً در طی آن اعضاء خانواده ازیکدیگر جدا میشوند. در یک مورد به مردی گفتند که همسرش به دلیل بیماری روحی خود نیاز به درمان تخصصی و دراز مدت دارد و از او خواستند برای انتقال همسرش رضایت دهد بدون آنکه به وی هیچگونه اطلاعاتی در مورد زمان انتقال وی بدهند. وی میگوید:
تنها چیزی که پس از آن شنیدم این بود که «اوه ما همسر شما را با یک پرواز فوری به استرالیا فرستادیم.» این جریان، روز بعد اتفاق افتاد. تحمل این واقعه برای پسرم بسیار دشوار بود. این اتفاق برای او یک شوک بود. او نتوانسته بود با مادرش خداحافظی کند. همسرم پس از رسیدن به استرالیا از خواب بیدار شده بود و هیچگونه اطلاعی در مورد انتقالش نداشت. او حتی نمیدانست که اکنون به استرالیا آمده.
من حقیقتاً در مورد پسرم نگرانم. در طی 40 روز گذشته او از اطاق خود خارج نشده است. او رابطۀ بسیار نزدیک و صمیمانهای با مادرش داشت. او اکنون صحبت نمیکند. بسیار عصبانی است و با کسی حرف نمیزند. من نمیتوانم هیچگونه کنترلی بر روی رفتار او داشته باشم. رفتار او به کلی تغییر کرده است.
این مرد اظهار داشت پسر 13 ساله اش اکنون دچار کابوس میشود و بستر خود را خیس میکند و به جز پدرش، با دیگران برخوردی خصمانه داشته و نمیخواهد با هیچکس ارتباطی داشته باشد.
پس از دریافت مراقبتهای پزشکی، بازگشت به نائورو حتی ناگهانی تر است و گاهی اوقات با اقداماتی بسیار توهین آمیز و ناراحت کننده همراه است. مردی که برای زایمان همسرش با وی به بریزبن انتقال داده شده بود تعریف میکرد:
آنها به دستهای من و همسرم دستبند زدند و به ما گفتند شما باید به نائورو باز گردید. همسرم آماده نبود. هنوز لباسش را نپوشیده بود و در خواب بود. این اصلاً خوب نبود. چرا باید اینطور برخورد میکردند؟ اگر قرار بود ما به نائورو باز گردیم این که مشکلی نبود. چرا باید این کار را صبح زود انجام میدادند و چرا به ما دستبند زدند. آنها ما را 7 صبح از اطاقمان بردند و نوزادمان را از ما جدا کردند. ما تا 7 شب نوزادمان را ندیدیم.
در یک مورد دیگر، زنی تعریف میکرد:
من در خواب عمیق بودم و در هم قفل شده بود. ناگهان دیدم که مأموری با یک دوربین در مقابل صورتم ایستاده است. او گفت «بیدار شو». من نمیتوانستم تکان بخورم. من نمیدانستم کجا هستم. در هر طرف من یک مأمور ایستاده و بازوی من را گرفته بودند و چند مأمور دیگر هم پشت سرم بودند. پاهایم میلرزید. قلبم به شدت میتپید. قادر نبودم سر پا بایستم اما آنها من را روی زمین کشان کشان میبردند. آنها حتی اجازه ندادند عینکم را به چشم بزنم. آنها اهمیتی به حرفهای دکتر نمیدادند. آنها مرا سوار هواپیما کردند. من هنوز از این واقعه وحشت زده هستم. هنوز وقتی سعی میکنم بخوابم، این صحنهها را به خاطر میآورم.
برخی از افراد گفتند با وجود آنکه پزشکان به مقامات مهاجرت گفته بودند این افراد در وضعیتی هستند که نباید سفر کنند، آنها را به نائورو باز گرداندند.
افراد دیگری هم تعریف کردند که از بیماریهای شدید مضمنی رنج میبرند که برای درمان آن نیاز به انتقال دارند اما درمان آنها گاهی اوقات به طور کامل انجام نمیشود زیرا آنها را به زور به نائورو باز میگردانند. در یکی از این موارد زن جوانی که تودههایی در سینه، گلو و رحمش رشد کرده بود و همچنین زخمهایی را در بدن وی تشخیص داده بودند، گفت ابتدا او را برای درمان به استرالیا و سپس به پاپوآ گینۀ نو فرستادند. وی گفت:
هنگامی که در استرالیا بودم پزشک معالج من به مسئولان امور مهاجرت گفت که باید بر روی سینه من عمل جراحی صورت بگیرد، اما با وجود این آنها مرا به اینجا باز گرداندند. وضعیت من رو به وخامت گذاشت و یک سال بعد آنها مرا برای انجام آندوسکوپی و کولونوسکوپی به پاپوآ گینۀ نو اعزام داشتند، اما مجدداً مرا باز گرداندند. آنها قرصهایی را برای من تجویز کردند اما این داروها مؤثر نیستند و من دائماً درد دارم و نمیتوانم غذا بخورم.
در یک مورد دیگر مردی که دچار حملۀ قلبی شده بود بالاخره پس از یک سال اقامت در این جزیره، به استرالیا منتقل شد و چهار ماه در آنجا ماند. وی میگوید:
هنگامی که آنها برای باز گرداندن من به نائورو آمدند، کارکنان سازمان بینالمللی خدمات بهداشتی نیز حضور داشتند و من سعی کردم از آنها و مأموران امنیتی خواهش کنم این کار را نکنند اما آنها من و خانواده ام را باز گرداندند. من خیلی ترسیده بودم، زیرا پزشکان متوجه وجود لختۀ خون در قلب و مسدود شدن سرخرگهایم شده بودند و گفته بودند این وضعیت خطرناکی است. هنگامی که [به نائورو] باز گشتم، پزشک سازمان بینالمللی خدمات بهداشتی پس از دیدن پروندهام به من گفت «من نمیتوانم مسئولیت پرونده تو را بپذیرم، آنها نباید تو را با اینجا باز میگرداندند.» از آن هنگام تا کنون یک حملۀ قلبی دیگر هم داشته ام و پزشکان مرتباً به من میگویند که آنها اینجا نمیتوانند برای من کاری انجام دهند و اینکه من به درمانهای تخصصی و بیمارستانی مجهز نیاز دارم.
هنگامی که سازمانهای دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل از سازمان بینالمللی خدمات بهداشتی پرسیدند آیا آنها در مورد زمانبندی و نحوه انتقال بیماران از جهت درمانی هیچگونه نگرانی دارند یا خیر، کارکنان پزشکی عالیرتبه این سازمان اظهار داشتند سازمان آنها باید ابتدا از بخش امور مهاجرت استرالیا در باره این موضوع سؤال کند.
تأمین کنندگان خدمات اظهار کردند از آغاز فوریه 2016 مقامات مهاجرت در استرالیا اصرار میورزند که بیماران برای امور پزشکی به پاپوآ گینۀ نو منتقل شوند نه به استرالیا. در مواردی که هنوز انتقال بیمار به استرالیا ضروری تشخیص داده شود، مقامات مهاجرت استرالیا معمولاً فقط برای انتقال شخص بیمار اجازه صادر میکنند. تأمین کنندگان خدمات میگویند این خط مشی جدید هنگامی آغاز شد که حقوقدانان در استرالیا موفق شدند پس از درمان برخی از پناهندگان، از بازگشت آنها به نائورو جلوگیری نمایند. یکی از این افراد گفت «حال که خانوادههای آنها را در جزیره نگاه میدارند، آنها چارهای جز بازگشت ندارند.»
بهداشت روانی
پناهندگان و پناهجویانی که از آسیبهای شدید روانی و ناراحتیهای روحی حاد رنج میبرند حمایت یا درمان کافی دریافت نمیکنند. تنها دو نوع خدمات بهداشت روانی وجود دارد. سازمان بینالمللی خدمات بهداشتی و درمانی، که پیمانکار خصوصی است و توسط دولت استرالیا استخدام شده و تأمین کنندۀ اصلی خدمات درمانی برای پناهندگان و پناهجویان میباشد، به نظر میرسد برای درمان مشکلات روانی چه برای کودکان و چه برای افراد بزرگسال به حد بسیار زیادی از داروهای خواب آور قوی و داروهای ضد روان پریشی استفاده میکند. پناهندگان و پناهجویان گفتند این داروها دارای اثرات جانبی بسیار شدیدی است، اما چندان آرامشی در شخص ایجاد نمیکند. هنگامی که سازمانهای عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر پیش از انتشار این گزارش با مسئولین ارشد سازمان بینالمللی خدمات بهداشتی در استرالیا صحبت کرد، آنها اتهامات مربوط به کیفیت بد درمان، از جملهاین اتهام که داروهای تجویز شده نامناسب میباشند را «شدیداً رد کردند.»
سازمان دیگری هم به نام خدمات برون مرزی برای نجات یافتگان شکنجه و آسیبهای شدید روحی وجود دارد که رسماً فقط مسئول رسیدگی به موارد صدمات روحی گذشته میباشد.
خانوادهها باید ماهها منتظر بمانند تا بتوانند کودکانشان را نزد یکی از این متخصصین ببرند.
تقریباً تمام مصاحبه شوندگان از نوعی مشکل روانی رنج میبرند – اضطراب شدید، بی خوابی، نوسانات خُلقی، احساس بی تفاوتی و ناامیدی بیش از هر مورد دیگری توسط این افراد مطرح میشد – آنها میگفتند این حالات از زمانی که ایشان را به نائورو منتقل کردهاند در آنها به وجود آمده است. در بسیاری از موارد، عواقب این اختلالات روحی شدید بوده است: آنها مکرراً به خود آسیب رساندهاند، دست خود را میبرند یا سرشان را به دیوار میکوبند، ماهها با کسی سخن نمیگویند، بستگان خود را دیگر نمیشناسند، و هفتهها در رختخواب میمانند و از بیرون رفتن و یا استحمام کردن امتناع میکنند. زنی به پژوهشگران گفت در طی مدتی که وی در نائورو بوده است دچار وسواس شده و دستهای خود را صدها بار در روز میشوید.
اعضاء خانوادهها گفتند فرزندانشان دچار شب ادراری ثانویه شدهاند، کابوس میبینند، ناآرامی میکنند، و در برخی موارد، دیگر نمیخواهند به جز اعضاء خانوادۀ خود، با افراد دیگر ارتباط برقرار نمایند و صحبت کنند.
با وجود این، گاهی اوقات تشخیص مشکلات پناهندگان و پناهجویان بر اساس ارزیابیهای کامل روانشناسی انجام نشد و به نظر میرسید آسیبهای ناشی از تجارب تلخ آنان از جهت صدمات روحی شدیدی که در کشور خود دیدهاند، بازداشت دراز مدت آنها در نائورو، و بلاتکلیفی و آیندۀ نامعلوم آنها در نظر گرفته نمیشود.
بسیاری از مصاحبه شوندگان اظهار داشتند هنگامی که مشکلات روانی خود و یا بستگانشان را به سازمان خدمات بهداشتی فوق گزارش کردند، شکایات آنها اغلب پذیرفته نمیشد و در بعضی موارد آنها را متهم کردند که نقش بازی میکنند و حالات پناهندگان و پناهجویان دیگری که برای درمان اختلالات روانی به استرالیا منتقل شدهاند را «تقلید میکنند.»
علاوه بر آن، در مورد بیمارانی که مشکلات روانی آنها ظاهراً به حدی شدید بود که انتقال آنها به استرالیا را توجیه نماید، پس از چند ماه، آنها را دوباره باز گردانده و در همان شرایطی قرار دادند که پزشکان در ابتدا آن را باعث ایجاد مشکلات روانی مزبور تشخیص داده بودند.
یکی از مسئولان تأمین خدمات گزارش کرد که در جریانِ بیش از 20 مورد از این پروندهها میباشد که برخی از آنها به حوادثی غم انگیز منتهی شده است. برای مثال یک زن سومالیایی به نام هودان یاسین که تشخیص داده شده بود در خطر خودکشی قرار دارد، برای چند ماه به بیمارستانی در استرالیا فرستاده شد، و سپس به اجبار او را به نائورو باز گرداندند. هنوز به نظر میرسید که او شدیداً حالت خودکشی دارد و او را در بخش ویژهای در یکی از اردوگاهها قرار دادند که انتظار میرفت وی در آن به طور شبانه روزی تحت نظر باشد. اما با وجود این، او توانست فرار کند، بنزین بخرد و خودسوزی نماید به طوریکه 86 درصد سوختگی داشت.
دهها تن از بزرگسالانی که مصاحبه کردند گفتند که سعی کردهاند با مصرف زیاد دارو، خوردن آب ژاول (مواد سفید کننده)، مواد پاک کنندۀ دیگر، یا تیغ، آویختن از دار، خفه کردن،یا خودسوزی، خودکشی کنند. بسیاری دیگر گفتند به طور جدی به خاتمه دادن به حیات خود فکر کردهاند. بعضی بچهها با فندک، تیغ، یا روشهای دیگر به خود آسیب رسانده بودند.
تقریباً تمام افراد به امید مسئول مالی، مرد 23 سالۀ ایرانی که در ماه مه و پس از به آتش کشیدن خود، در گذشت و نیز به یاسین که هفته بعد خودسوزی نمود، اشاره کردند. مردی در نهایت خونسردی گفت «من که نفت را حاضر کردهام.» دختر 15 ساله دیگری که تا کنون دو بار سعی کرده بود خودکشی کند، گفت «من از زندگیام خسته شدهام».
زنی که همسرش برای درمان فوری به استرالیا منتقل شده بود گفت پس از جدا شدن اعضاء خانواده از یکدیگر، پسر نه ساله شان مکرراً راجع به خودکشی صحبت میکند. «دو هفته پیش پسرم فندک را برداشت. او گفت "من میخواهم خودم را بسوزانم. چرا باید زنده باشم؟ من پدرم را میخواهم. من دلم برای پدرم تنگ شده است." من به چشمان او نگاه میکنم و غم و اندوه را در چشمهای او میبینم.»
وضعیت مرکز بررسی پناهجویان
پناهجویان برای ماهها و گاهی اوقات حتی پس از گذشت سالها از ورودشان به نائورو در اردوگاههایی در این جزیره نگاهداری میشوند که بیشتر به زندان میماند. این اردوگاهها با دیوارهای سیمی محصور شده و توسط مأموران امنیتی نگهبانی میگردند. پناهجویان در چادرهایی به سر میبرند که بسیار پر ازدحام است و دمای هوای آنها حتی پس از نصب هواکشهای ابتدایی، غیر قابل تحمل میباشد. به علت وجود رطوبت به میزان 75 تا 90 درصد، بر روی دیوارهای داخلی و سقف چادرها، کپک به سرعت شروع به رشد میکند و کهیر و التهابات پوستی و عفونتهای دیگر به وجود میآید که به سرعت در میان افراد منتشر میشود. بارش بارانهای ناگهانی و بسیار شدید سبب جاری شدن سیل در جادهها و ایجاد حوضچههایی از آب در زمین کف چادرها میشود. در چندین مورد بارانها سبب شستشوی زمین و بیرون آمدن مهمات و ذخایر جنگی منفجر نشده و به جا مانده از جنگ جهانی دوم از زمینهای اردوگاه شد.
غذا در ساعات مشخصی در میان افراد توزیع میگردد و هیچکس اجازه ندارد حتی برای کودکان بسیار کوچک، با خود غذا به داخل چادرها بیاورد. پس از اکتبر 2015 شرایط زندگی در این اردوگاهها کمی بهبود پیدا کرد و نائورو آزادی بیشتری برای آمد و شد به اکثر افراد اسکان یافته در این جزیره داد.
تا اوایل سال 2015 پناهجویان اجازه داشتند فقط یکبار در روز برای دو دقیقه دوش بگیرند. چند تن از زنانی که با ما مصاحبه میکردند هنگام تعریف کردن اینکه چطور نگهبانان پس از دو دقیقه و در حالیکه هنوز شامپو در موهایشان بود، آنها را از حمام بیرون کردند، به گریه افتادند. صفهای طولانی پشت در دستشوییها تشکیل میشد به طوریکه دستشوییها به سرعت کثیف شده و نظافتچیان هم از تمیز کردن آنها امتناع میورزیدند. آنها فقط یک بار در هفته میتوانستند از اینترنت استفاده کنند و اجازۀ خروج از اردوگاه را نداشتند.
از حدود 400 پناهنده و پناهجویی که در مرکز بررسیهای پناهجویان باقی ماندهاند اکثرشان مجازند در طول روز از اردوگاه خارج شوند اگرچه که نگهبانان همه آنها را زیر نظر دارند و محدودیتهای دیگری هم در مورد آزادی آنها وجود دارد. استفاده از تلفنهای هوشمند در داخل اردوگاه ممنوع میباشد.
یک مرد پناهجو گفت:
هنگامی که بهاینجا آمدیم وضعیت چادرها آشفته بود. آنها هشت خانواده را با هم با شش کودک، بچههای خردسال، همه را در یک چادر جای داده بودند. هیچ روز و هیچ شبی استراحت وجود نداشت. نمیتوانستیم بخوابیم. بچهها هر روز با یکدیگر دعوا میکردند، زیرا جایشان بیش از حد تنگ بود. بیشتر روزها آب را قطع میکردند. هر روز به ما مقدار کمی آب میدادند. زیر آفتاب بهاین داغی، این آب کافی نبود. گاهی اوقات تا دو یا سه روز نمیتوانستیم دوش بگیریم. پوست بچهها دچار مشکل شد. ما به مدت دو سال دچار این مشکلات بودیم.
زنی تعریف میکرد که:
چادرها خیلی بد بودند. هوا فوق العاده گرم بود، به حدی داغ بود که احساس میکردیم نمیتوانیم نفس بکشیم. بچهها دائماً حالشان بد بود، چون این هوا برایشان بیش از حد گرم بود. آب آشامیدنی به اندازه کافی وجود نداشت. ما زمان مشخصی برای دوش گرفتن داشتیم. اگر بچهها نیاز داشتند زمان دیگری دوش بگیرند نمیتوانستند این کار را بکنند. مأموران امنیتی جز در مواقعی خاص، به آنها اجازۀ دوش گرفتن نمیدادند. اکنون پس از گذشت سه سال در این محیط بد، بچهها دچار مشکلات روانی شدهاند. شب ادراری دارند، کابوس میبینند.
تا پایان ماه مه 2016 بر طبق اطلاعات اداره امور مهاجرت و محافظت از مرزهای استرالیا، 466 تن ، از جمله 50 کودک، در مرکز بررسی پناهجویان اسکان داده شدهاند. پناهجویان گفتند اکثر آن افراد و به احتمال زیاد همۀ آنها کماکان در چادرها به سر میبرند.
سوابق موجود در بایگانی اداره امور مهاجرت نشان میدهد که این اداره تصمیم گیری در باره وضعیت 1194 تن که در این جزیره نگاهداری میشوند را به اتمام رسانده است که از این تعداد 915 تن به عنوان پناهنده تشخیص داده شدهاند. باقیماندهاین افراد که 279 نفر میباشند، پاسخ منفی دریافت کردهاند. پناهندگان و پناهجویان به سازمان دیدهبان حقوق بشر گفتند بیشتر افرادی که پناهنده تشخیص داده شدهاند اکنون در اردوگاههای دیگر یا در منازلی در نائورو اسکان یافتهاند، اما برخی از افراد مزبور هنوز در اردوگاه مانده و در انتظار دریافت خانهای برای سکونت میباشند. اکثر افرادی که به عنوان پناهنده پذیرفته نشدهاند هنوز در این جزیره به سر برده و در چادرها زندگی میکنند، اگرچه که بر طبق اظهارات پناهندگان و پناهجویان، شمار معدودی از این افراد پذیرفتهاند به کشور خود باز گردند.
زورگویی و ایجاد مزاحمت در مدارس
والدین و کودکان گزارش کردند که دانش آموزان متعلق به خانوادههای پناهندگان و پناهجویان غالباً توسط دانش آموزان بومی نائورو مورد اذیت و آزار و زورگویی قرار میگیرند. یک دختر 15 ساله گفت به علت آنکه بچههای نائورویی همیشه سعی داشتند روسری او را از سرش بکشند و دائماً او را مورد طعنه و تمسخر قرار میدادند، دیگر به مدرسه نمیرود.
مادری گفت:
هنگامی که بچه ها به مدرسه میروند، بچههای نائورویی، کودکان ما را به نامشان خطاب نمیکنند و آنها را «پناهنده» مینامند. مردم اسم دارند. آنها میگویند «چرا شما در اینجا هستید؟ این کشور ماست. شما باید اینجا را ترک کنید. ما دوست نداریم شما در اینجا بمانید.»
یک دختر ده ساله نیز داستان مشابهی را تعریف کرد. او گفت:
همۀ بچهها در مدرسه به ما میگویند «پناهنده، پناهنده، پناهنده». آنها ما را به اسم خودمان خطاب نمیکنند. آنها ما را میزنند. و هنگامی که ما سعی میکنیم در اینمورد با آموزگاران صحبت کنیم، آنها نمیگویند «چرا شما بچههای نائورویی، بچههای دیگر را کتک میزنید؟» آنها به ما میگویند «چرا شما با بچههای نائورویی دعوا میکنید؟» ما سعی میکنیم توضیح بدهیم، اما آنها به صحبتهای ما گوش نمیکنند.
دو برادر 13 و 14 ساله گفتند که در ابتدا آنها به مدت یک ماه به مدرسه رفتند، اما بعد دیگر مدرسه رفتن را کنار گذاشتند و اکنون سه سال است که دیگر به مدرسه نمیروند. برادر بزرگتر گفت:
بچههای بومی مرتباً به ما حمله میکردند و حتی به ما سنگ میزدند. هنگامی که به مدیر مدرسه شکایت کردیم، بچهها را مجبور کردند به ما بگویند «معذرت میخواهیم». اما پس از آنکه از دفتر مدیر بیرون آمدیم، آنها نسبت به ما حتی عصبانی تر از قبل بودند.
به جز کودکان استرالیایی، تخمین زده میشود که 85 درصد کودکان پناهنده و پناهجو در نائورو به مدرسههای محلی نمیروند و این تا حدی به خاطر وجود فضای آزار و اذیت و ایجاد مزاحمت برای آنان است.
نقش و مسئولیت شرکتهای بزرگ در بدرفتاری با افراد
عملیات استرالیا در نائورو به کمپانیها و شرکتهای خصوصی تأمین خدمات وابسته است. این شرکتها در صورتی که علناً در مورد وضعیت موجود سخن گویند مجازات خواهند شد، و برخی از کارکنان آنها که قبول کردند وضعیت موجود در جزیره را افشا نمایند، خطر قابل توجهی را در مورد خود پذیرفتهاند. کمپانیهایی که در نائورو تأمین کنندۀ خدمات میباشند، از وضعیت موجود و تأثیر آن بر روی پناهندگان و پناهجویان به خوبی آگاهند. دست داشتن این شرکتها در انجام امور، ادامۀ این وضعیت ظالمانه را تسهیل مینماید. بدون همکاری این شرکتها، دولتهای استرالیا و نائورو برای ابقاء یادداشت تفاهم میان خود و ادارۀ مرکز برون مرزی بررسی پناهندگی، با مشکلات بزرگی مواجه خواهند شد. بیشتر این افراد مستقیماً از جانب ادارۀ امور مهاجرت و محافظت از مرزهای استرالیا عمل میکنند.
دکتر پیتر یانگ، روانپزشکی که تا سال 2014رئیس بخش بهداشت روانی سازمان بینالمللی خدمات بهداشتی بود، اظهار داشت:
طرفداری و دفاع از منافع بهداشتی بیماران و ابراز مخالفت علنی با سیاستها و شیوههای مضر برای سلامت افراد از پایهای ترین و ابتدایی ترین الزامات اخلاقی برای پزشکان و دیگر کارکنان مراقبتهای بهداشتی میباشد. دولت استرالیا یک خط مشی تعمدی را برای ایجاد رنج و مشقت به پناهجویانی که با کشتی وارد استرالیا میشوند، در پیش گرفته است. تحمل رنج و بدرفتاری، فقدان خدمات بهداشتی، تأخیر در درمان افراد، و اِعمال شیوههای غیر انسانی از عناصر و اجزاء لازم برای بازگرداندن اجباری افراد و دلسرد کردن دیگران از آمدن به استرالیا میباشد.
آن دسته از سازمانهای خدمات بهداشتی که چنین روشهایی را میپذیرند و علناً با آن مخالفت نمیکنند، در واقع در مسکوت نگاه داشتن و اِعمال روشهای مضر تبانی کرده و به سلامت افراد آسیب میرسانند. چنین افرادی در یک تضادِ حل نشدنیِ منافع گرفتار شدهاند؛ آنها تعهدات اخلاقی خود را زیر پا میگذارند و در ارائۀ یک استاندارد قابل قبول برای مراقبت و درمان افراد، قصور میورزند. عدم وابستگی کامل پزشکی، گزارش نمودن اطلاعات پزشکی به طور عمومی و علنی، نظارت مستقل و مناسب، از حد اقل معیارهای لازم برای تأمین خدمات به گونهای امن و مطابق با ضوابط اخلاقی میباشد.
سازمان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر معتقدند که دست داشتن این شرکتها در فعالیتهای نائورو به معنای همدستی این شرکتها در نقض حقوق پناهندگان و پناهجویان میباشد. این شرکتها از وجود یک محیط ظالمانی سودجویی میکنند و بر اساس تحقیقات عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر در این جزیره، برخی از این افراد مسئول مستقیم مظالم و بدرفتاریهای شدید و قصور در تأمین مراقبتهای پزشکی لازم میباشند.
آیندهای نامعلوم
همه پناهندگان و پناهجویانی که با ما مصاحبه کردند گفتند هنگامی که آنها را به نائورو میفرستادند، مقامات مهاجرتی بهایشان گفتند که آنها را فقط برای انجام بررسیهای پناهجویی بهاین جزیره میفرستند و سپس آنها را از آنجا به کشور ثالثی اعزام خواهند داشت. آنها گفتند توضیحات مقامات مهاجرت استرالیا در باره مدت زمانی که این افراد باید در نائورو نگاهداری شوند از اوت 2013 غالباً تغییر پیدا کرده است – هر بار که یک جدول زمانی جدید در این مورد اعلام شده، همزمان با آن، مقامات رسمی استرالیا انکار کردهاند که قبلاً جدول زمانی دیگری داده بودهاند.
در این مرحله حتی افرادی هم که پناهنده تشخیص داده شدهاند نمیدانند چه در انتظار آنها خواهد بود و قادر نیستند هیچ پاسخ دقیقی از مقامات نائورو یا استرالیا دریافت نمایند. حتی اگر این افراد توان مالی کافی برای خروج از این جزیره داشته باشند، و حتی هنگامی که برای آنها «مدارک شناسایی مسافرتی» صادر شده است، باز هم هیچ راهی برای ترک این مکان ندارند. محققان ما مدارک مسافرتی صادره توسط دولت نائورو برای بعضی از پناهندگان را مشاهده نمودند. این اوراق ملیت افراد مزبور را «پناهنده» توصیف میکرد و پناهندگانی هم که سعی کردهاند از کشورهای دیگر درخواست ویزا نمایند، موفق نشدهاند.
مردی گفت:
آنها به ما نگفتند ما تا چه زمان پناهنده محسوب خواهیم شد. هنگامی که من به نائورو آمدم آنها به من گفتند که حد اکثر برای پنج سال پناهنده خواهم بود. آنها گفتند در طی این مدت ما به کشورهای دیگر خواهیم رفت، نه استرالیا. پس از دو سال به ما گفتند «یا شما برای 10 سال در نائورو خواهید ماند و یا به کامبوج خواهید رفت.»
مرد دیگری گفت:
حتی اگر هنگامی که به نائورو آمدم به من میگفتند باید 10 سال اینجا بمانم مشکلی نبود. اما آنها گفتند حداکثر پنج سال اینجا خواهید ماند و بعد به کشور دیگری خواهید رفت. چه کشوری، نمیدانم. اما پس از دو سال ماندن در نائورو، دولت گفت یا 10 سال اینجا میمانید یا به کامبوج میروید و یا به کشورتان باز خواهید گشت.
مرد دیگری گفت:
وضعیت پناهندگی در نائورو دائمی نخواهد بود. دولت فقط در اینجا ما را موقتاً اسکان داده است. آنها مدارک مسافرتی به ما میدهند که هیچ فایدهای ندارد، چون ما که نمیتوانیم اینجا را ترک کنیم. ما هنوز هم در زندان هستیم. ما نمیتوانیم این جزیره را ترک کنیم.
و زنی هم گفت:
مردم در اینجا زندگی واقعی ندارند. ما در اینجا فقط در تلاشیم تا زنده بمانیم. بدن ما زنده و روحمان مرده است. ما فقط یک پوستۀ توخالی هستیم. ما هیچ امید یا انگیزهای نداریم.